ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دوره ی کسادی بود و هنوز کارخونه های اسلحه سازی وا نشده بود تا دوباره پولها به جریان بیفته . هنوز جنگ دوم درگیر نشده بود . ادامه مطلب ...
گفت :
– رییس من سفید پوسته.
گفتم :
– بیشتر رییسا سفید پوستن.
– سفید پوست و پرچونه. یه ریزم میپرسه که سیا دیگه چی میخواد. دیروز باز
تو ساعت استراحت کافه، با حرفهای صدتا یه غازش درباره سیا پوستا، النگاتم
شده بود. اون همیشه میگه سیا. انگار 1150 نوع جور واجور سیاپوست تو آمریکا
وجود نداره.
ادامه مطلب ...
رو چارپایه نشست و گفت:
ـ حالا دیگه این سرهنگ پیر لاف زنم، اونجا تو ویرجینیا ـ مث آقای وینگلیف
که قلم پامو زیر لگدش گرفت ـ به التماس و دعا افتاده. یه شب زانو زده بود و
استغاثه میکرد. سرهنگ پا به سن گذاشته بود و میخواست پیش از به ته خط
رسیدن و رفتن به سرزمین موعود، التماس دعاشو با خدا درمیون بذاره. اون شب
صداشو بلند کرد و گفت: «خدایا، کمکم کن که درست باشم، درست عمل کنم،
ادامه مطلب ...