برف زیادی در خیابانهای واینزبرگ بر زمین نشسته بود. حدود ده صبح بود
که برف شروع به باریدن کرد و با وزش باد، توده ای از برف در امتداد مِین
استریت به حرکت درآمد. جادههای گلی و یخ زدهء منتهی به این شهر کوچک کاملا
لغزنده بود و در بعضی جاها حتی گِلها نیز یخ زده بود. ویل هندرسون که در
میخانه ادگریفیث کنار بار ایستاده بود، گفت: «جون میده برای سورتمه سواری.»
بعد از میخانه بیرون آمد و سیلوستر وست داروفروش را دید که از آن گالشهای
سنگین معروف به گالش قطبی به پا کرده و تلوتلوخوران دارد از خیابان
میگذرد.
ادامه مطلب ...