درخت مشکلات اثر پائولو کوئلیو
نجار،یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه اش دعوت کند موقعی...
مروارید اثر جبران خلیل جبران
صدفی به صدف مجاورش گفت: در درونم درد بزرگی احساس میکنم ، دردی سنگین که سخت مرا می رنجاند. صدف دیگر با راحتی و تکبر گفت:...
میخواهم خودم باشم اثر پائولو کوئلیو
در باغ دیوانه خانه ایی قدم می زدم که جوانی را سرگرم خواندن کتاب فلسفه ای دیدم منش و سلامت رفتارش با بیماران دیگر تناسبی...
رموز و آداب عشق اثر جبران خلیل جبران
دیروز بر دروازه ی معبد ایستادم و از رهگذران درباره ی رموز و آداب عشق پرسیدم مردی میانسال می گذشت . جسمی بی رمق و چهره...
خاطره بهار اثر پائولو کوئلیو
یک حکیم سالخوردهی چینی از دشتی پر از برف رد میشد که به زنی برخورد که گریه میکرد حکیم پرسید: – شما چرا گریه میکنید؟...
قفس اثر صادق چوبک
لب جو، نزدیک قفس ، گودالی بود پر از خون دلمه شدهء یخ بسته که پر مرغ و شلغم گندیده و ته سیگار و کله و پاهای بریدهء مرغ و...
دهلیز اثر هوشنگ گلشیری
فاجعه از وقتی شروع شد که مادر بچه ها از حمام برگشت و پا گذاشت روی خرند خانه و دید که سه تا بچه هاش تاقباز افتاده اند...
مرگ یک راهزن اثر لوییجی بارتزینی
در پائیز سال 1933 بود که کشته شدن یک راهزن را دیدم . نام او فراتیکدو بود . در ساردنی این کلمه به معنی «راهب کوچک» است و...
مترسک اثر جبران خلیل جبران
یک بار به مترسکی گفتم : لابد از ایستادن در این دشت خلوت خسته شده ای گفت : لذت ترساندن عمیق و پایدار است من از آن خسته...
زخم اثر قاضی ربیحاوی
از سلمانی برمیگشت . موریزهها دور گردنش پخش شده بودند اما صدای بچه بیشتر او را میآزرد . صوتی که مثل تیغ کشیدن بر...